شنبه ۲۲ آذر ۰۴

شعرهای مذهبی آمنه نقدی پور

فعالیت ها، آثار و رزومه هنری آمنه نقدی پور

شعر در مورد حضرت علی اکبر

۱۷۵ بازديد
شهید اول صحرای خیر و شر
شهید زنده ی مولا علی اکبر
در آن پیداست سیمای خداوندی
جمالِ پاکِ پیغمبر، دَمِ حیدر
شجاعت از حسین آموخت عصمت از
زنِ والا و پاکِ ساقی کوثر
رَشید و پُر دل و نام آورِ میدان
شبیهِ نیمه ی سیبی ز پیغمبر
یلِ آب آور و کرارِ جان برکف
چراغ و چشم و امیدِ دلِ لشکر
به آنی قلع و قمع و مرگ می ریزد
به سَر و پا و اسب و بر تن اژدر
به صحنِ کربلا جانانه، جان بر کف
بِزَد بر قلبِ کفرِ جاهلان خنجر
درو می کرد دشمن را ز پیش و پس
که ناگه فرق او شد طعمه ی خَنجَر
شهیدِ اوّل دشت بلا و خون
عزیز و نورِ چشمِ ساقی کوثر

آمنه نقدی پور
از کتاب معراج خون

توقف

۱۶۲ بازديد
و زمین و زمان توقّف کرد
مرگ در پشتِ جان، توقّف کرد
کبریا منتظر نشست و بعد
کُلّ ِهفت آسمان، توقّف کرد
پرده ای روی کائنات آمد
همه ی لامَکان، توقّف کرد
جبرئیل امین فرود آمد
وحی در ناگهان، توقّف کرد
نه کسی در عُروج می رفت و
همه ی پرنیان، توقّف کرد
مُردگان، زندگان شدند و بعد
نَفسِ زندگان، توقّف کرد
کاروان، گرمِ حرکتش شد تا...
ناگهان،کاروان توقّف کرد
کودکی تشنه تازیان می خورد
دستِ بر تازیان، توقّف کرد
تیرِ سرکش به سمتِ گردن بود
فکرِ پشتِ کمان، توقّف کرد
کاش درکوفه، ایستگاهی بود
خوب می شد در آن، توقّف کرد
آمنه نقدی پور
از کتاب معراج خون
__________________________________
از لینک های زیر دیدن کنید:
آمنه نقدی پور

قاف تا قاف زندگی

۱۳۳ بازديد
یک تخته سنگ بود
و یک درخت فرتوت
و سایه ای دنج
و یک استکان چای ِعنابِ لعل گون
لعل ِسیراب، لعل دُردگون
آسمان غرق استکان هامان بود
و سرمست از نگاه هامان
و درخت کهن سالِ پرشِکنج ِژولیده
بر سرمان سایه می ریخت
بی منت و بی ادعا
و ما عطر خاطره مان را ریختیم
در پناه آغوش کُنار سال خرده ی فرتوت
و آسمان بدرقه کرد نگاه هایمان را
وقتی وداع گفتیم
دشت و درخت و صخره و کبک و چویل را
و چای عنابمان که ریخت روی لباس دشت
لعل گون شد دشت لاله های واژگون
و آسمان با ما هم داستان شد
به راه افتاد تا خود ِخود ِجاده
تا خودِ خود ِ کوچه
و تا خود ِ خود ِخانه هامان
هم آوازمان شد و می آمد
راه می آمد آسمان با شاعرانه هایمان 
با نازش و ترنم می بارید
داستان ها داشتیم با آسمانِ هفت رنگ
و ما وداع گفته بودیم
دشت و درخت و صخره و کبک و چویل را
و با آسمان هم داستان شدیم
از قاف تا قاف زندگی
آمنه نقدی پور

http://amenehnaghdipour.blogfa.com 
از کتاب : سایه ای به نام عشق
__________________________________
از لینک های زیر دیدن کنید:
آمنه نقدی پور
اینستاگرام آمنه نقدی پور

سیصد زخم

۳۸۹ بازديد
صدای شیهه ی اسبان، شنیده می شود و
جهان به خونِ شهیدان کشیده می شود و
کَمَر شکست، جهان زیرِ این بلای بزرگ
تمامِ عرش و مَلَک، قد خمیده می شود و
ببین که کوفه شده قتلگاهِ پیر و جوان
صدای کودکِ زخمی شنیده می شود و
سکینه صِیحه کشان می دَوَد در آن میدان
عزای کودکِ عطشان پدیده می شود و
ببین که معرکه برپاست، چون علی اکبر
به تیغِ فتنه ی دشمن کشیده می شود و
و عمّه ضَجّه کُنان، خاک می کُنَد بر سر
گُلِ عزیزِ حسین است، چیده می شود و
حسین، بی سر و مجروح و ردّ ِ سیصد زخم
به روی پیکرِ زخمیش دیده می شود و
حجاز و شام دل آزرده، کربلا غمگین
و رنگِ عَرش و مَلَک هم، پریده می شود و
نشسته کشورِ لاهوت، در سیاهیِ محض
به زیرِ غم، تنِ دنیا خمیده می شود و
فدای زجرِ حسین و فدای صبرِ حسین
خمیده کُلّ جهان در کنار قبرِ حسین
آمنه نقدی پور
از کتاب معراج خون
_________________________________
_ از لینک های زیر دیدن کنید:
وبلاگ آمنه نقدی پور


عکس نوشته بسیار زیبا

۳۲۸ بازديد
موهایم را که می بافم
دستانت به خاطرم می آید
تو با بافتن کدامین خیال
دستان مرا به خاطر می آوری؟

آمنه نقدی پور

______________________________
از لینک زیر دیدن کنید


وبلاگ آمنه نقدی پور

آمنه نقدی پور شاعر و نویسنده ایرانی

۳۱۵ بازديد
دارالمکافات است این دنیا و این یعنی
از هر مصیبت شاد گشتی بر سرت آید
یعنی اگر بر بال خونینی زدی سنگی
با امر حق آن سنگ خونین بر پرت آید
هرکس شود غافل ز حق، بدجور می بازد
حتی اگر جفتش شود هم جور می بازد

آمنه نقدی پور
وبلاگ آمنه نقدی پور